English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (8240 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
telephone communication U ارتباط تلفنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
telephony U سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
Other Matches
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
telephone conversation U گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
telephonic U تلفنی
trunk line U خط تلفنی
telephone conversation U مکالمه تلفنی
wire-tap U گوشیازی تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی
wire net U شبکه تلفنی
call girls U فاحشه تلفنی
interphone system U سیستم تلفنی
telephone message U پیام تلفنی
call girl U فاحشه تلفنی
telebrief U هماهنگی تلفنی
telephone traffic U ترافیک تلفنی
telephone subscriber U مشترک تلفنی
telephone message U پیغام تلفنی
telephone connection U اتصال تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی
wire-tapped U گوشیازی تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی
telephone frequency U بسامه تلفنی
wire-tapping U گوشیازی تلفنی
wire-taps U گوشیازی تلفنی
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
wire-tap U استراقسمع تلفنی کردن
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
phantom circuit U مدار دو خطه تلفنی
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
duplex telephony U گفت و شنود تلفنی
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
logs U ضبط تماسهای تلفنی
log U ضبط تماسهای تلفنی
wire-tapped U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
wire-tapping U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapping U وسیلهی استراقسمع تلفنی
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped U نهان گوشی تلفنی
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap U نهان گوشی تلفنی
wire-taps U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tap U وسیلهی استراقسمع تلفنی
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
trunk call U اتصال تلفنی بین دومشترک
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
telephone directory U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
telephone repeater valve U لامپ تقویت کننده تلفنی
telephone directories U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
hot line U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
ring off U قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
loggers U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
logger U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
cross fire U تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
ex-directory U تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
hang up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-ups U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
ren U شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
relationships U ارتباط
relationship U ارتباط
correspondency U ارتباط
correlation U ارتباط
ligature U خط ارتباط
intercommunication U ارتباط
hookup U ارتباط
enchainment U ارتباط
coherency U ارتباط
concernment U ارتباط
coherence U ارتباط
connection U ارتباط
link U ارتباط
connexions U ارتباط
correspondence U ارتباط
communicating U ارتباط
rapport U ارتباط
correspondences U ارتباط
communication U ارتباط
liaisons U ارتباط
liaison U ارتباط
relation U ارتباط
juxtaposition U ارتباط اجباری
communication theory U نظریه ارتباط
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
association coefficient U ضریب ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
telecommunication U ارتباط دوربرد
cryptocommunication U ارتباط رمز
conversational interaction U ارتباط محاورهای
wires U ارتباط باسیم
communication network U شبکه ارتباط
attachment plug U دوشاخه ارتباط
communications U ارتباط و مخابرات
visual communication U ارتباط بصری
wire communication U ارتباط با سیم
background communication U ارتباط پس زمینه
communication U ارتباط و مخابرات
trunk line cable U کابل ارتباط
subcontrariety U ارتباط قیاسی
communicability U قابلیت ارتباط
communicability U ارتباط پذیری
communicable U قابل ارتباط
relevance U ربط ارتباط
data communication U ارتباط دادهای
data communication U ارتباط داده ها
log on U برقراری ارتباط
association U پیوند ارتباط
intercommunication U ارتباط داخلی
one sided communication U ارتباط یکسویه
intercommunion U ارتباط مشترک
mitwelt U ارتباط با همنوع
mass communication U ارتباط جمعی
logout U قطع ارتباط
inverse relationship U ارتباط معکوس
login U قطع ارتباط
logging off U قطع ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
associations U پیوند ارتباط
log in U برقراری ارتباط
inaccessible U ارتباط ناپذیر
put through U ارتباط پیداکردن
disjointedness U عدم ارتباط
synchronous communication U ارتباط همزمان
signal communications U ارتباط و مخابرات
selective signalling U ارتباط مخصوص
direct relationship U ارتباط مستقیم
disaffiliation U عدم ارتباط
disconnectedly U بدون ارتباط
disconnection U قطع ارتباط
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telecommunications U ارتباط از دور
relevancy U ربط ارتباط
relational U ارتباط شرح
extraneity U عدم ارتباط
extraneousness U عدم ارتباط
log off U قطع ارتباط
wire U ارتباط باسیم
tie-in U ارتباط دادن
intercoms U ارتباط داخلی
communicates U ارتباط گرفتن
communicated U ارتباط گرفتن
tie in U ارتباط دادن
tie-ins U وسیله ارتباط
communicate U ارتباط گرفتن
bond U ارتباط چسب
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
correlation U ارتباط داشتن
tie-ins U ارتباط دادن
log out U قطع ارتباط
tie in U وسیله ارتباط
intercom U ارتباط داخلی
connect U ارتباط رخها
connexion U ارتباط اتصال
connects U ارتباط رخها
agency of communications U منبع ارتباط
tie-in U وسیله ارتباط
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
tele communication U ارتباط دور برد
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
correlation U ارتباط همبسته کردن
linkages U اتصال وسیله ارتباط
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
liaise U ارتباط پیدا کردن
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
linkage U اتصال وسیله ارتباط
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
interlocking U بهم ارتباط داشتن
disrelation U عدم ارتباط بی ارتباطی
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
pecking order <idiom> U راه ارتباط بایکدیگر
mass media U وسایل ارتباط جمعی
Recent search history Forum search
2تعریف فونتیک چیست؟
1tajwid
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1he is reaching out to you
1could you put me through to miss shabnam
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com